این وبلاگ را تقدیم به تنها عشق زندگیم... میکنم

من بودم وتو

و یک عالمه حرف…

بودنت را دوست دارم

صبح یعنی مست صدای تو

ظهر یعنی انتظار تو

عصر یعنی دلتنگم برای تو

شب یعنی یاد تو

و تو یعنی تمام لحظه های من

گر بر سر خاک من گیاهی روید

هر برگی از آن بوی وفای تو زند

دلم در حلقه غمها نشسته

زبانم بسته و سازم شکسته

وجودم پر ز شعر عاشقانست

تورا می خواهم و این ها بهانست . . .

واژه ها قد نمیدهند

ارتفاع

را

همین مرا خوشحال میکند ، همین مرا به عشق همیشه داشتنت امیدوارم میکند

همیشه میترسیدم تو را از دست بدهم ، همیشه میترسیدم رهایم کنی ،مرا تنها بگذاری

اما…. تو آنقدر خوبی، که به عشق و دوست داشتن، وفاداری

که حتی یک لحظه نیز فکر نبودنت را نمیکنم

باز میگردی ! این را در اخرین نگاه نكرده ات به من قول دادی

این روزهــــایم به تظاهر می گذرد

تظاهر به بی تفاوتی،

تظاهر به بی خیـــــالی،

به شادی،

به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست

اما . . .

چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"